در پی عزل مولانا محمدحسین گرگیج امامجمعهی آزادشهر، روابط عمومی جماعت دعوت و اصلاح بیانیهای صادر کرد.
متن بیانیە به شرح زیر است:
به دنبال اظهارات هفتهی گذشته جناب مولانا محمد حسین گرگیج و متعاقب آن، بیانیهی رسمی توضیح و اعتذار، متأسفانه دیروز خبر برکناری ایشان از سمت امام جمعه آزادشهر در رسانهها منتشر شد. مولانا گرگیج در مقام اعتراض و پاسخگویی به رفتارها و گفتارهای منافی اخوت و برادری و مخلّ امنیت و انسجام در برخی مناسبتها، مطالبی را عنوان نموده بود، که موجب سوء تفاهماتی گردید. ایشان طی بیانیهای رسمی به توضیح و در نهایت عذرخواهی از بابت رنجشهای حاصله اقدام نمودند.
نظر به ضرورت حفظ وفاق ملی و انسجام اجتماعی و با لحاظ نمودن اقدام مسؤولانهی مولانا گرگیج در تبیین موضوع، انتظار میرود مسؤولان محترم در حکم عزل ایشان تجدید نظر نموده و زمینه را برای بازگشت آرامش و رفع التهاب فراهم نمایند.
بدیهی است حفظ حرمت اعتقادات شهروندان، وظیفه و رسالت تمامی اصحاب منابر از هر نحلهای و در هر سطحی در فضای حقیقی و مجازی میباشد و همگان باید بدانند شیوهی ادای کلمات و عبارات، مستقیم و غیر مستقیم، امانتی است بر عهدهی آنان و میتواند امنیت اجتماعی را با سلباً یا ایجاباً تحت تأثیر قرار دهد.
روابط عمومی جماعت دعوت و اصلاح
٢٧ آذرماه ١۴٠٠
نظرات
فارسیزبان
13 دی 1400 - 10:59<p><strong>اشکال کار کجاست؟</strong><br> نایب قدرت<br> تندروی در هر زمینه ای نشان دهنده ی عدم برخورداری کافی فرد یا افراد از حکمت و اندیشه سالم است. این یک قانون کلی و شامل است که استثناء نمی پذیرد. البته، تند روی با برخورد جدی و پی گیرانه را نباید خلط کرد. در تند روی فرد مرزهای حقیقت را در هم شکسته و با تحریف و یا بزرگ نمایی یک یک مسئله سبب ایجاد تزلزل در افکار مخاطبان می شود و سیر طبیعی مسائل را مختل می سازد. بدون شک هر ذی شعوری بر این امر واقف است. آن چه که این روزها جو مذهبی کشور را متشنج کرده و بلند گوهای خارج از کشور را هم به فعالیت انداخته است، عزل مولانا گرگیچ از امامت مسجد آزاد شهر بود که عواقب و آثار آن هنوز ادامه دارد. به عنوان یک شهروند، ابهاماتی در ذهن من وجود دارد که لازم دیدم به طور بسیار خلاصه بیان کنم و می دانم که این ابهامات ذهن میلیونها اهل سنت را به خود مشغول کرده است. با این امید که طرح این ابهامات نیز خود منتهی به سوء برداشت نشود. پرسیدن حق طبیعی هر انسانی است. به ویژه این که انبار کردن ابهامات در ذهن نه به سود فرد است و نه مفید فایده برای جامعه می باشد. رسانه ها و مقامات کشوری همیشه بر زمینه ایجاد وحدت بین دو مذهب اصلی اسلامی، یعنی شیعه و سنی، تاکید داشته اند که از نظر من امری مبارک و ستودنی است. لذا اتحاد یک آرزوی قراردادی است که برای رسیدن به آن پایبندی هر دو طرف را به طور جدی طلب می نماید. در صورتی که یکی از طرفین اصول اتحاد را مراعات نکند، حتی اگر هزینه های هنگفت مادی در رسانه ها و تبلیغات هزینه شود، امر اتحاد واقع نخواهد شد. ابهاماتی که در این خصوص پدید آمده این است که هر سال هم از سوی برخی از مقامات و هم از طریق برخی از رسانه های وابسته به دولت بارها به بزرگان و اعتقادات اهل سنت توهین شده ولی هیچ یک از افراد نه توبیخ شده اند و نه از مقام خود عزل گردیدند. چرا مولانا گرگیچ صرفا به خاطر بیان بخشی از تاریخ که در حقیقت بیان گوشه ای از وجود ارتباط صمیمانه بین یاران رسول الله بود، که آن هم به تبع سبب پیوند دل های منسوبان هر دو مذهب به هم می گردد، ناگهان به اختلاگر تبدیل شد و سر انجام به عزل بسیار عجولانه او از امامت مسجدی منتهی شد که ده ها هزار پیرو و خواهان دارد؟ بالفرض آن چه که ایشان بیان کرد امری غیر واقع باشد، آیا ظرفیت تحمل در کشور آن قدر ضعیف است که قدرت طی مسیر قانونی را ندارد و خود را نیازمند برخوردهای ناگهانی و شوک آور می داند؟ آیا نمی بایست ایشان را به جلسه ای با شرکت بزرگان هر دو مذهب دعوت کرد و دوستانه و صادقانه مسئله را از آن طریق حل و فصل می کردند؟ چرا تصمیم به عزل او بعد از طی مراحل قانونی انجام نگرفت؟ اصلا، مگر در اصل دوازدهم قانون اساسی مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزاد نیستند و در تعلیم و تربیت دینی اختیار را ندارند؟ آیا عزل ناگهانی مولانا گرگیچ و بسیاری از امامان اهل سنت دخالت در امور مذهبی و نیز ایجاد اختلال در قانون و نیز زمینه ایجاد تفرقه نیست؟ مگر در فقه اهل سنت امان مساجد از سوی مردم تعیین نمی شوند؟ پس دخالت دولت در این مسئله به چه معنایی است؟ آیا عزل امامان به این شیوه، که در هیچ جای قانون تعریف نشده، خود زمینه جبران ناپذیر تفرقه را فراهم نمی کند و به دشمنان اتحاد بهانه ی ایجاد تبلیغات منفی را نخواهد داد؟ آیا این گونه واکنش های ناگهانی به مسایل نشان دهنده عدم برخورداری از حس و قدرت تحمل پذیری نیست؟ چرا ما عملا در جامعه نمودهایی از آیات قرآن را نمی بینیم مانند: -...وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ..(آل عمران/159) - ٱدْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلْحِكْمَةِ وَٱلْمَوْعِظَةِ ٱلْحَسَنَةِ وَجَٰدِلْهُم بِٱلَّتِى هِىَ أَحْسَنُ...(نحل/125) - الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (الزمر/18) و چندین مصداق دیگر که همگی راه و روش اسلامی برخورد با مسایل خرد و کلان را پیش پای ما مسلمین می گذارند. چرا نمودهای عملی قرآن در یک حکومت اسلامی باید بسیار کمتر از حکومت هایی باشد که چنین ادعایی ندارند؟ چرا از بیان مسایل به صورت آشکار واهمه داریم و اجازه نمی دهیم که تلویزیونهای کشور محافل دوستانه و علمی با شرکت علما و فقهای طرفین به بررسی ابهامات در مذاهب پرداخته و با روشنگری در هر زمینه ای بر نکات اشتراک هر دو مذهب بیافزایند؟ آن قدر نکات مشترک مثبت هست…</p>
رشید
27 آذر 1400 - 02:53سپاس بابت این بیانیه موفق باشید
آزاده
29 آذر 1400 - 10:58عجب بیانیه ای
ایمان
29 آذر 1400 - 03:37احسنت موفق باشید جزاکم الله خیرا
بدوننام
28 آذر 1400 - 05:55از اعماق دل برای شما واین همه مماشات وامتیاز که به حاکمیت می دهید متاسفم .؛ [فلتنظرنفس ما قدمت لغد]